دختر کورش
درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید

پيوندها
همه چی از نوع باحال
اخبار دبیران و ایران
بهترین جک ها
bia 2 *+18
سربازان کوروش
پاتوق boys & girls اسدآباد
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان دختر کورش و آدرس dokhtare-korosh.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 6
بازدید هفته : 12
بازدید ماه : 475
بازدید کل : 17214
تعداد مطالب : 67
تعداد نظرات : 38
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
آتوسا

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 19:1 :: نويسنده : آتوسا

دلیل اینکه گاه مردم ما را می آزارند این است که روح آنها توجه الهی

و دعای خیر ما را می جویند. اگر برای آنها برکت و آمرزش بطلبیم،

دیگر آزارمان نمی دهند. از زندگیمان بیرون می روند و خیر و صلاحشان

را جایی دیگر می یابند.

                                             اثری از: کاترین پاندر

 

 

 
پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 21:2 :: نويسنده : آتوسا

به یکدیگر عشق بورزید، اما عشق را به بند نکشانید...

 

بگذارید میان با هم بودنتان فضایی و فاصله یی باشد.

با یکدیگر بخوانید و برقصید و  شادمان باشید،

اما بگذارید هر یک از شما تنها باشد...

در کنار هم بمانید اما نه چسبیده به هم.

                                   اثری از:کاترین پاندر

 

 
پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 18:58 :: نويسنده : آتوسا

زرافه، ایستاده می زاید، اولین اتفاقی که برای نوزادش می افتد،

این است که از یک ارتفاع تقریبا دو متری سقوط می کند.

با این وجود، وقتی نوزاد سعی می کند روی چهار پا بایستد،

مادرش رفتار عجیبی می کند: لگد آرامی به او می زند و

زرافه ی کوچک دوباره روی زمین می افتد و از برخاستن

منصرف می شود. در این لحظه، مادر دوباره لگدی به او می زند

و مجبورش می کند برخیزد. و این بار دیگر او را به زمین نمی اندازد.

دلیل این رفتار ساده است: اولین درسی که زرافه برای بقا در برابر

موجودات درنده می آموزد، این است که خیلی سریع از جا برخیزد.

رفتار مادر که به ظاهر بی رحمانه می نماید، در این ضرب المثل عرب

معنا می یابد:

((گاهی برای آن که چیزی را خوب یلد بدهیم، لازم است کمی بی رحم باشیم.))

                                                         اثری از:پائولو کوئیلو

 

 

 
پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 18:57 :: نويسنده : آتوسا

در فولکلور آلمان، قصه ای هست که می گوید مردی صبح از خواب

بیدار شد. و دید تبرش ناپدید شده. شک کرد که همسایه اش آن را

دزدیده باشد، برای همین، تمام روز او را تحت نظر گرفت.

متوجه شد که همسایه اش در دزدی مهارت دارد، مثل یک دزد راه

می رود، مثل دزدی که می خواهد چیزی را پنهان کند، پچ پچ می کند.

آن قدر از شکش مطمئن شد که تصمیم گرفت به خانه برگردد، لباسش

را عوض کند، و نزد قاضی برود و شکایت کند.

اما همین که وارد خانه شد، تبرش را پیدا کرد. زنش آن را جا به جا

کرده بود. مرد از خانه بیرون رفت و دوباره همسایه اش را

زیر نظر گرفت: و دریافت که او مثل یک آدم شریف راه می رود،

حرف می زند،و رفتار می کند.

                                            اثری از:پائولو کوئیلو

 

 

 
پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 18:54 :: نويسنده : آتوسا

من و دوستم، در سایهء معبدی، نابینایی را دیدیم.

دوستم گفت: این داناترین مرد جهان است.

نزدیک شدیم و پرسیدم: از کی نابینایید؟

ــ از وقتی زاده شدم.

گفتم: من یک ستاره شناسم.

نابینا پاسخ داد: من نیز.

آن گاه دستش را روی سینه اش گذاشت و گفت: از درون

این جا، همهء خورشیدها و ستارگان را رصد می کنم.

                                  اثری از: جبرال خلیل جبران

 

 
پنج شنبه 1 ارديبهشت 1390برچسب:, :: 18:53 :: نويسنده : آتوسا

زمانی، مردی را می دیدم که نزدیک اورشلیم می نشست. هربار که از

 

آن جا می گذشتم، همان جا بود. از راهنمایم می پرسیدم او کیست، و

او، خندان، می گفت پیرمرد دیوانهء شوریده ای است.

ــ چه کار می کنید؟

مرد پاسخ داد: به دشت ها می نگرم.

ــ و دیگر چه؟

ــ همین برای درک کردن زندگی کافی نیست؟ چنین پاسخ داد

مردی که دیوانه اش می خواندند.

در جنگ به خاطر پیچیدگی ها زیست می کنیم، و از یاد می بریم

که نگریستن به دشت ها، بیش تر از هر چیز دیگر برای درک خداوند

کافی است.

                               (از دفتر خاطرات ماری هسکل)